نويسنده: بهاء الدين خرمشاهي




 

يكي از مترجمان فارسي قرآن، شادروان ابوالقاسم پاينده، در مقدمه ي ترجمه ي خود مسئله ي بديعي را مطرح كرده است كه البته از قديم الايام در بعضي منابع و متون تفسيري لغوي عربي و فارسي و نيز آثار مفسران كتاب مقدس در اروپاي قرون وسطا و عصر جديد هم (چون نكته ي مورد بحث هم در قرآن كريم آمده است و هم در اناجيل) اشارات و بحث هايي راجع به آن سابقه دارد.
مرحوم پاينده در مقدمه ي جذاب و پرشور خود بر ترجمه اش از قرآن در صفحه ي له مي گويد:
كلمه ي جعل در اين آيه ي قرآني: إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ (اعراف، 40) به معناي شتر-شترنر-نيست، بلكه به معناي «طبناب كشتي» است. و در جهت اثبات مدعاي خود هم مبلغي قلم فرسايي كرده است و دليلش و دليل ديگران هم عقيده ي ايشان هستند اين است:
1. جمل با تلفظ جُمَّل يا تلفظ هاي ديگر به معناي طناب يا رشته ي تابيده ي كلفت (به قول امروزي ها كابْل) است.
2. در تشبيه وجه شبه لازم است و در استعاره وجه جامع و بين شتر و سوراخ يا چشم سوزن هيچ وجه شبه يا وجه جامع يا تناسبي نيست، حال آنكه بين طناب كشي، رشته ي تابيده ي كلفت و سوراخ سوزن (كه معمولاً گذرگاه نخ است) تناسب هست.
مرحوم پاينده ترجمه اش را از اين آيه چنين آورده است: «كساني كه آيه هاي ما را تكذيب كرده و از آن گردن كشيده اند، درهاي آسمان را بر آن ها نگشايند و به بهشت درون نشوند تا طناب كشتي به سوراخ سوزن درشود».
راقم اين سطور در ترجمه ي خود از كلام الله مجيد به اين آيه كه رسيد، اين اظهارنظر غريب مرحوم پاينده برايش از نو تداعي شد و با آنكه طبعش از قبول آن ابا داشت، براي رعايت انصاف علمي و شرط تحقيق، بيش از حد معمولش مراجعه و مطالعه كرد و طبق رأي دانشمنداني چون زمخشري و ابن مسعود و ديگراني كه نامشان را در توضيح مربوط به آيه ياد كرده است، همان شتر را مناسب و درست تشخيص داد و نوشت و حروفچيني شد و چند ماهي هم از آن گذشت، تا روزي از حُسن القضا توفيق صحبت و مصاحبت دوست فرزانه ي حافظ شناسم، استاد هاشم جاويد، دست داد و بحث به مسائل قرآني و اين آيه و آيه كلمه كشيد. ايشان از من پرسيدند: اين آيه را چگونه معني مي كني؟ معناي موردنظرم را گفتم. گفت: پس جمل را به معناي شتر مي گيري؟ با قاطعيت گفتم: بله. فرمود: به چه دليل؟ دلايل و شواهدي عرضه داشتم. ايشان گفت: حق با توست، اما آنچه گفتي قاطعيت تام و تمام ندارد. قاطع دعوي در كتاب مقدس است. و وعده دادند كه چندين شاهد را كه صريح در مورد ابتلاست برايم از شيراز به تهران بفرستند و فرستادند كه «الكريم اذا وعد وفي». آن شواهد سه گانه چنين است:

1. «عيسي به شاگردان خود فرمود: بدانيد كه ورود دولتمندان به پادشاهي [= ملكوت] آسماني بسيار دشوار است. باز هم مي گويم كه گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسان تر است تا ورود يك شخص دولتمند به پادشاهي خدا» (انجيل متّي، باب 19، آيات 24 و 25).
2. «رد شدن شتر از سوراخ سوزن آسان تر است از وارد شدن توانگر به پادشاهي خدا» (انجيل مرقس، باب 10، آيه ي 25).
3. «چه دشوار است ورود توانگران به پادشاهي [= ملكوت] خدا. رد شدن شتر از سوراخ سوزن آسان تر است تا وارد شدن توانگري به پادشاهي خدا» (انجيل لوقا، باب 18، آيات 25 و 26).

استاد هاشم جاويد شرط تحقيق را از اين هم فراتر به جاي آورده اند و ترجمه ي انگليسي معتبر اين سه مورد را هم ضميمه فرموده اند. در آن جا در هر سه مورد اين كلمه camel ترجمه شده است كه معناً و حتي لفظاً همان جمل است. توضيح آنكه camel انگليسي در نهايت از كاميلوس يوناني گرفته شده است و كاميلوس يوناني از جامال/ گامال عبري- فنيقي، يعني جمل عربي اصليت و اصالت سامي دارد. (1)
اين داستان را تا اين جا براي دوست دانشور فرزانه ام جناب كامران فاني گفتم. ايشان فرمودند مشكل در خود جامال/ گامال عبري است كه دو معني دارد: يكي شتر، ديگري طناب كلفت كشتي و غيره. فرهنگ هاي كتاب مقدس و لغتي كه در اختيار داشتم هيچ كدام به حل اين مشكل قد نمي داد. استاد حسن مصطفوي در فرهنگ ويژه ي لغات قرآن (به نام التحقيق في كلمات القرآن الكريم) در ذيل كلمه ي جمل به اصل عبري آن اشاره كرده اند اما معنايي جز شتر و نُضج براي آن نياورده اند. يكي از چاره هايي كه براي حل معما انديشيدم مراجعه به تفسيرهاي اناجيل بود كه همين كار را كردم. در تفسيري چهارجلدي و بسيار مشهور، كه بر اناجيل اربعه (هر جلد توسط يك مؤلف و بر يك انجيل) نوشته شده و سري پليكان از طبع پنگوئين است، در ذيل تفسير آيات 24 و 25 از باب 19 انجيل متّي آمده است: «اين يك ضرب المثل است... كوشش هاي مختلفي كه براي يافتن «امكان» در اين تمثيل مبالغه آميز مصروف شده است از جمله اين كه گفته اند سوراخ سوزن يك دروازه ي كوتاه و تنگ گذر در اورشليم بوده است يا مراد از شتر قطعه ي مو [يا ريسمان] بافته از پشم شتر است، بي وجه است» (تفسير جي. سي.فنتون (2) از انجيل متي (3)، چاپ 1980، ذيل آيه). در مجلد ديگري از اين تفسير كه مربوط به انجيل مرقس است در ذيل اين مسئله آمده است: تمثيل بعضي از يهوديان كه مي گفتند يك جانور عظيم الجثه (نظير في المثل فيل) نمي تواند از سوراخ سوزن رد شود، زنده مانده و در اين كلام عيسي بازتاب يافته است. و اين پيشنهاد كه مي گويند camel[= شتر][در متن يوناني انجيلcamelos]، صورت اشتباه شده ي كلمه ي camilos (يعني كابْل) است بي وجه است؛ و نيز قول كساني كه سوراخ سوزن را دروازه ي كوچكي در اورشليم شمرده اند، كه اين خود به نحوي مؤيّد مدعاي طرفداران قرائت و معناي شتر است. آنچه در اين مبالغه مطلوب و مراد است همان غرابت آن است و نيز محال بودن آن [چرا بايد محال بودن آن را كاهش دهيم يا خدشه دار كنيم؟] (تفسير انجيل مرقس (4)، نوشته ي د. ا. ناينهام (5)، ذيل آيه).
در هر حال، اگر اصل عبري اين كلمه هم دو معني داشته باشد (كه معلوم نيست)، معادل يوناني آن يك معني دارد و ساير ترجمه ها هم كه از يوناني به عمل آمده، از جمله انگليسي و فارسي، فقط معناي شتر را از آن مستفاد كرده اند.

پي‌نوشت‌ها:

1. The oxford Dictionary of English Etymology: ذيل camel.
2. J.c.Fenton
3. Saint Matthew
4. Saint Mark
5. D.E.Nineham

منبع مقاله: خرّمشاهي، بهاء الدين؛ (1389)، قرآن پژوهي (2)، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ نخست.